اینه نمونه متنم
اول خدا موضوع: درد و دل دستهایم
متن هایم,درد و دل دستهای من,همین کلمات خوش خط و خال اند ک با چشم آن را دید میزنید.من این کلمات را ک در جنگل معانی سرگردان بودند یافتم ب ترتیب سرجا نهادم ب شما تقدیم کردم امید است ک شما را خوش آید...
دستهای من ب راستی نزدیک ب نه سال است ک با کلمات بازی میکند در این مدت استخوان دستم در قهوه خانه عصب در بستر بازو ب خواب رفته وسری با تمام سرهایش سر شده است در دستانم ب مرگ موقت خویش فرو رفته و سبد ذات مرا از مارالدین کبری بیرون کشیده است...
لهجه درس را از حنجره آموختم کاشف هجاهایی هستم ک در مکتب شمس قیس رازی راضی ب علم آموزی شدم...عنصر هیدروژن را دامن نکردم وآن را نپوشیدم در عوض در کارگاه آبگینه حافظ پیمانه شدم ب ادبیاتی روی آوردم ک موهای متنم را شانه میزد و مرتب میکرد...
هرگز بزرگ و هیچگاه عالیقدر برای من معنا نداشته و ندارد زیرا ب کلمات ابدیت میبخشم کلامی هستم ک درآتشکده نیایش از زبان موبدان قرایت میشوم دستانم غزل هایی هستند ک از زبان خودم در کوچه باغ های کلام ب پرواز در می آیند...
در کوچه های جذام خیز تنهایی رقص قدم کردم فریاد سکوتم از حلقوم لکنت برمیخیزد کسی هستم ک لیوان تنهایی ام را در پنجره گفتگو جا گذاشته ام و ب یک استکان خلسه برای 24 ساعت خود نیاز دارم تا روزو شبم را بگذرانم...
تنها برای تنهایی نامه مینویسم ب سر خیابان ها نمیروم تا پاکت تردید را بخرم بلکه آن را آنلاین سفارش میدهم تا برای لحظه های پریشانی ام را داشته باشم...
در این روزهایی ک کرونا تپش آرزو هایم متوقف نموده اند آمال دارم تا دانشمندان خانه سالمندان شیمی 19 کویید را ب 20 کویید تبدیل و آن را برعکس کرده تا ب بیسکوییت تغییرمزه دهد تا بتوان آن را خورد...
از زیر بار زبانت بیرون آ!! ب آسانسور کوچه های عمودی سر ب هوا پناه ببر تا از گله های بزوبزغاله ک در ذهنت میچرند ب جایی برسی..! ب قلب متن خود نفس دهی تا راحت تر بنویسی تا بید مجنون سر کوچه عاقل شود!!!
دهان عقل خود را بازکن و بدان بفهمان در خانه ماندن بهترین سبیل برای سبیل عموحسین میوه فروش است ک در نارنگی اش نارنجک ترکیده مغازه نیامدن است تا همگی از بیسکوییت اینده عبرت گرفته و هرروزآن را بخوریم و لذت ببریم پس فعلا ب کنسرت ابوعطای قرباغه هایی ک در تالار شکمت اجرا میشود توجه نکن...!!
اشتهای قلمت را نگاه دار تا نوبت ب تو رسد آنوقت خود را با سیرسیرکن و شب ها برای خود و خدایت یک استکان خالص اشک بریز تا پروردگاری ک صبحگاه در اشک دلدادگانش دوش بگیردراستکان تو نظرش را جلب کند...
دیگر عرضی نیست چون ارتفاعی نیست...!!!