2737
2734
عنوان

بازگشت دوباره😍😍😎

89 بازدید | 13 پست

سلام دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه، من عاشق رمان و نوشتنم و یکی از عضوهای رمان ایران بودم حدود دو سال پیش. وقتی ادمینش اونجا رو برا فروش گذاشت خیلیا سعی کردن منصرفش کنن ولی نشد، بهترین انجمن رمان بود.
چند روزیه یکی از ادمینای انجمن رمان اونجا رو گرفته و سعی در سرپا کردنش داره، خیلیا وقتی فهمیدن دوباره برگشتن اونجا چون هنوزم توی سرچ سومین هست و بهترین رمانا رو داره.
خواستم بهتون معرفی کنم و بگم انجمن چهارساله رمان ایران دوباره سرپا شده و میتونین شما هم عضوش بشین و توی پیشرفت دوبارش سهیم باشین🌹

https://forum.romaniran.ir/


ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
2740
رمان ادبی پر طرفدارن اگه قلمت رو ارتقا بدی :))

اینه نمونه متنم


اول خدا               موضوع: درد و دل دستهایم                                                                                                                                                                                      
متن هایم,درد و دل دستهای من,همین کلمات خوش خط و خال اند ک با چشم آن را دید میزنید.من این کلمات را ک در جنگل معانی سرگردان بودند یافتم ب ترتیب سرجا نهادم ب شما تقدیم کردم امید است ک شما را خوش آید...
دستهای من ب راستی نزدیک ب نه سال است ک با کلمات بازی میکند در این مدت استخوان دستم در قهوه خانه عصب در بستر بازو ب خواب رفته وسری با تمام سرهایش سر شده است در دستانم ب مرگ موقت خویش فرو رفته و سبد ذات مرا از مارالدین کبری بیرون کشیده است...
لهجه درس را از حنجره آموختم کاشف هجاهایی هستم ک در مکتب شمس قیس رازی راضی ب علم آموزی شدم...عنصر هیدروژن را دامن نکردم وآن را نپوشیدم در عوض در کارگاه آبگینه حافظ پیمانه شدم ب ادبیاتی روی آوردم ک موهای متنم را شانه میزد و مرتب میکرد...
هرگز بزرگ و هیچگاه عالیقدر برای من معنا نداشته و ندارد زیرا ب کلمات ابدیت میبخشم کلامی هستم ک درآتشکده نیایش از زبان موبدان قرایت میشوم دستانم غزل هایی هستند ک از زبان خودم در کوچه باغ های کلام ب پرواز در می آیند...
در کوچه های جذام خیز تنهایی رقص قدم کردم فریاد سکوتم از حلقوم لکنت برمیخیزد کسی هستم ک لیوان تنهایی ام را در پنجره گفتگو جا گذاشته ام و ب یک استکان خلسه برای 24 ساعت خود نیاز دارم تا روزو شبم را بگذرانم...
تنها برای تنهایی نامه مینویسم ب سر خیابان ها نمیروم تا پاکت تردید را بخرم بلکه آن را آنلاین سفارش میدهم تا برای لحظه های پریشانی ام را داشته باشم...
در این روزهایی ک کرونا تپش آرزو هایم متوقف نموده اند آمال دارم تا دانشمندان خانه سالمندان شیمی 19 کویید را ب 20 کویید تبدیل و آن را برعکس کرده تا ب بیسکوییت تغییرمزه دهد تا بتوان آن را خورد...



از زیر بار زبانت بیرون آ!! ب آسانسور کوچه های عمودی سر ب هوا پناه ببر تا از گله های بزوبزغاله ک در ذهنت میچرند ب جایی برسی..! ب قلب متن خود نفس دهی تا راحت تر بنویسی تا بید مجنون سر کوچه عاقل شود!!!
دهان عقل خود را بازکن و بدان بفهمان در خانه ماندن بهترین سبیل برای سبیل عموحسین میوه فروش است ک در نارنگی اش نارنجک ترکیده مغازه نیامدن است تا همگی از بیسکوییت اینده عبرت گرفته و هرروزآن را بخوریم و لذت ببریم پس فعلا ب کنسرت ابوعطای قرباغه هایی ک در تالار شکمت اجرا میشود توجه نکن...!!
اشتهای قلمت را نگاه دار تا نوبت ب تو رسد آنوقت خود را با سیرسیرکن و شب ها برای خود و خدایت یک استکان خالص اشک بریز تا پروردگاری ک صبحگاه در اشک دلدادگانش دوش بگیردراستکان تو نظرش را جلب کند...


دیگر عرضی نیست چون ارتفاعی نیست...!!!

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

خدایا...

فاطیما۷۸۹۸ | 14 ثانیه پیش
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   niهانیتاha  |  20 ساعت پیش
توسط   mahsa_ch_82  |  21 ساعت پیش
توسط   حسین__بیرو۵  |  1 ساعت پیش