سلام
من هیچ وقت دختر شاد و شلوغ و پر سر و صدایی نبودم ولی خب معمولا امید و حس زندگی رو توی دلم داشتم ... حس آرامش و نشاط
اما یه مدته دیگه اینارو ندارم.. مدام حس غم، پرخاشگری، کلافگی، ما امیدی، بیچارگی، مزاحم بودن، بی عزت نفسی، به شدت خود حقیر پنداری دارم.
دلم میخواد هیچ وقت وجود نداشتم... یعنی میخوام بگم مرگ هم آرومم نمیکنه فقط عدم وجود رو میخوام و چون نمیشه به شدت کلافه و مستأصل هستم.
حس میکنم از درون به شدت شکننده ام و با هر تلنگری نابود میشم... بسیار مضطربم.
و این حالات روز به روز بیشتر میشه.
کسی اینطوری بوده یا هست؟ به نظرتون علتش چیه.
مجردم و در حال تحصیل اجباری!!!
حس میکنم دارم خفه میشم... دلتنگ روزای خوب قبلیمم ولی آنقدر ضعیفم که توان اینکه حالم خوب بشه رو ندارم