دلم میخاست منم بچه پولدار تر میبودم
ی ماشین قرمز میداشتم سقفش باز میشد تا اخر
ویلای چن عزارمتری تو شمال داشتیم
میرفتم اونجا یوگا کار میکردم
کنار استخر آب پرتغال میخوردم
از دبیرستان ماشین دست خودم میبود
بدون گواهینامه
رو کشتی تولد میگرفتم
تولدمو میردنم پاریس
و....
چقد شیرینه ادم از بچگی اینا رو داشته باشه
بهشون میرسم ولی ب درد بچه ام میخوره دیگه