ما تو یه ساختمون زندگی میکنیم(ای کاش نمیکردیم)
اونوقت من همش تنهام خیلی سختمه باسه تابچه دوقلوهامم تاخود صبح گریه میکنن میشنونا ولی نمیان ببینن چیشده یا چی نشده.اونوقت خودش مریضه میگه عروسم نمیاد کمکم کنه خب لامصب مگه من وقت میکنم....هستین بگم بقیشو?
هوم
بگوعزیز
بگو
بگو
اهان
دست پیش بگیر
خب شاید نمی‌خواد دخالت کنه
ما تو ی ساختمانیم ولی مادر شوهرم خیلییییی کمک میکنه
من بچه ندارم.
مثلا میرم سرکار میگه ناهار بیایید بالا. یا مثلا بعضی غذا که بلد نیستم اون واسم درست میکنه میگه از مادرت دوری.
کلا خوبه
عزیزم اگر میومد تاپیک میزدی که مادرشوهرم هردیقه بالاست
بگو
عين مادرشوهر من ! با اين تفاوت كه اصن هيچوقت بچمو گردن نگرفته كمك دستم نبوده ولي تا صداي گريه بچمو ميشنوه فك ميكنه من دعواش كردم مياد ميگه چيكارش كردي بچه رو🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
عزیزم من تمام عمرم پیش خانواده مادر بزرگم بزرگ شدم مادرم سرش دیوانه شد الان من موندمو دوتا بچع الانم دارن منو دیونه میکنن از مت بع تو نصحیت فقط فرار کن
