بخوام از اول اول بگم منو و شوهرم سنتی اشنا شدیم شوهرم روز اول که منو دیده بود من بدون هیچ ارایشی سر قرار رفتم خودمم چادری ام افراطی نیستم ولی جلسه اول گفتم بهتره خودم باشم جلسه اول خودم و خودش تنها بودیم جلسه بعد خواهرمم بود به خواهرم گفته بود به خواهرت بگو به خودش برسه باید روم باشه باهاش جایی برم حالا من جلسه دوم دیگه ارایش کرده بودم خواهرمم همش اینو به روم میاره غرورمو خورد کرد هیچی نگفتم حتی به روش نیوردم پدرش و برادرش اعتیاد دارن بهم نگفت بعد عروسی فهمیدم خودش قلیون میکشه من متنفرم خانوادش اهل نماز نیستن برای من مهمه اولین بوسه ای که داشتیم رک بهم گفت دهنت بو میده تو یه جمعی که میریم همش اگه یه اقا به خانمش کمک کنه مسخره میکنه ضایع میشم تو جمع و.......