من وقتی زایمان کردم چون سز بودم سختم بود بتونم بلند شم بعد مادرشوهرم..

منم بعد دو روز از عملم مهمونا ریختن خودمونم مجبور شدم ناهار بپزم با اون شکمم ،فرداش پاهام ورم کرد تا چند روز 

آره میگن خیلی درد داره شدید ولی من از اینکه شکممو ببرن میترسم حاضرم هر دردی رو تحمل کنم 

آره باید چند روزی میموند ولی نموند دیگه

انشااللع ک از پیش بربیایی 

عیبی نداره عزیزم اونم لابد گرفتار بوده

اینکه رو پای خودت بودی خیلی خوبه افرین بهت

مثلا تا ۴۰ میخوابیدی تو رخت خواب خوب بود؟؟؟ 

بعد پسرم زردی داشت من یه شهر دور بود خونم اومدم خونه بابام اینا برای زایمان ازمایش گرفتن گفتن 3روز دیگه برو صبح جواب بگیر بعد ازظهر بسته است منم شوهرم برگشته بود سرکارش به بابا و مامانم گفتم برید جواب ازمایشش و بگیرید هی این دست اون دست کردن منم ناراحت شدم بعد بابام گفت نترس بچه های گدا نمیمیرن😥😥😥😥😥خودم با بخیه سزارین با اوتوبوس واحد رفتم جواب آزمایش گرفتم 16روزه بچم منو بردن گذاشتن خونم دوسه روز موندن رفتن من موندم و بیتجربگی و غریبی و تنهایی حامله ام بودم اول حاملگیم هنوز نرفته بودم اون شهره مامانم باهام دعوا کرد 4ماه تنهای تنها با مسمومیت بارداری شوهرم یه شهر دیگه خدایا من این همه بدبختی کشیدم توشهر غریب پول صندوق صدقات میدادم نون میخریدم خدایا بهم رحم کن 14 ساله منو از بی پولی نجات بده 

بچه ای در کار نیست که خواهرم 😔، مرسی ❤️

انشالله خدا بهت بده گلم

خب آخه میگن بعداً عوارض میاد ،چه می‌دونم  نه هیچ کاری نداشت ولی نموند 

بابات چرا اونطوری گفته ،شوهرت مگه خرجی نمیدن ؟؟؟

چرا بخدا حتی گوسفند خرید ابمیوه شیرینی میوه ولی خوب این پولارو نه ماه جمع کرده بودیم آخه درامدش خوب نیست اصلا حتی الان یعنی هیچی پس انداز نداریم حقوقش خیلی کمه نمیرسه به هیچی فقط از خدا رفع این مشکل برمیاد فقط خودش