خیلی حالم بده دارم میمیرم دارم نابود میشم از حرف پرم اما هیچی نمیتونم حرف بزنم به بی حسی رسیدم دیگه،امشب استوریشو نیگاه کردم میخاد بره خاستگاری عشق سابقش،اصلا ناراحت نیستم،خوشحالم که زندگیمو خراب نکردم باهاش،اما نمیدوونم چرا دلم اشوبه چرا حالم بده،شایدم بخاطر اینه با احساس و ابروم بخاطر درواردن لج عشق سابقش بازی کرد بامن،هرکی اینو میخونه دعا کته از زندگش خیر نبینه و خوشبخت نشه، وقتی داشتم با جون و دل یهش عشق میورزیدم درگیر یکی دیگه بود، خدایا من دیگه نمیفهمممممم دارم میمیرم از ای حس و حال بد، یادمه خودمو دختر عمم همزمان رابطمون رو شروع کردیم اما اون پسره بعده یک سال اومد خاستگاریش و میخان نامزدی کنن و من....، ایشالا که خوشبخت بشه، اما واقعا نابودم خدایاااااا کی میخای دلمو اروم کنی کی میخای انتقام دل خون منو بگیری من دیکه تحمل زمنیتو ندارم خدا، خدایا میبین شب و روزم اشک و خونه، حتی همی حالاهم دارم گریه میکنم بخاطر این اتفاقی که برام افتاد میدونم مقصر بودم اما خدایا با دلم بازی کرد فکر میکزدم دوستم داره اما باهام بازی کرد الان دیگه ۲ماهه تموم شده من کاملا بی حسم بهمه چی، دارم میمیرم از درد درون، هیچی منو اروم نمیکنه، خدایا بغلم کنننن آشویم بقران ب همین حضرت فاطمه نابودممممم من دیگه نمیتونمممممم خودت بغلم کن ارومم کن😭😭😭😭😭