ببين خودش انتخاب كرد كه پرستاري بره كلي خوند كه قبول بشه ولي ميگه وقتي تو محيط كار رفتم فهميدم خوب نيست همش محيط بيمارستان
شيفت شب وايسادن حتي روزاي تعطيل يا شب عيد بايد شيفت بموني بيمارستان.
بعد ميگه از روابط همكاراام خوشم نمياد روابط بازي دارن پزشكو پرستارا
شوهرش همش غر ميزنه كه خونه نيستي نميخواد ديگه بري سركار.
مسئوليت زياد و سخت