دبستانم پسر دختر باهم بودیم جمعیتمونم که خیلی بود همیشه از دبستان با مدیرم خوب نبودم اونم همینطور ولی وقتی پدر یا مادرت میومد مدرسه چنان خوب رفتار میکرد باهات انگار بچه ش هستی ی پسری داشت ی سال ازم بزرگتر بود هم مدرسه ای بودیم کلا با پسره هم خوب نبودم که کلاس چهارم وقتی کسی تو کلاس نبود میومد تو کلاس مث چسب میچسبید بهت ی سال کامل همش ازش میترسیدم بچه بودم فک میکردم قاتل تو فیلما یا... هس😂😂😂😂 و اونم که خوشش میومد بترسم یادش به خیر ،کلا کلاس ششم خسته شدم ازش رفتم ی مدرسه دخترونه و ندیدمش خونش ۲ کوچه جلوتر از ما بود امروز رفتم نونوایی که ی خیابون اونور تر بودداشتم از توکوچه میومدم یهو دیدمش یعنی بخدا عجب تغییری کرده بود چندین سال بود ندیدمش خیلی فرق کرده بود یعنی دیدمش قدش رفته بود هوا موهاش خوش حالت خیلی قشنگ شده بود و صورتش خیلی خوشگل بود اول فکر نمیکردم اون باشه وقتی کامل دیدمش اونم دیدم خیلی خوشمل شده بود
دبستاتم چقد خاطره داشتم هی روزگار😐😐😐😐 منو هم ببر