من از سهشنبه شب درد خیلی خفیف تو کمرم داشتم نصفه شب دیگه ی دردهایی شبیه درد نفخ یا یبوست تو کمرم و زیردلم میپیچد
من انتظار نداشت این درد زایمان باشه چون فکر میکردم درد زایمان شبیه درد پریودی باشه
ولی مال من شبیه نفخ و باد میپیچید
هرازگاهی میگرفت ول میکرد، پراکنده بود. کمکم قوی تر شد جوری ک تا چشم میزاشتم رو هم ک بخوابم از خواب میپریدم شوهرم صبح زود رفت سرکار و برحصب اتفاق همون روز نوبت دکتر داشتم
داشتم لباس میپوشیدم برم ک دردا شدیدتر شده بود
جوری ک وقتی میگرفت داد میزدم☹️ بااین حال فکر نمیکردم درد زایمان باشه فکر میکردم بچه وارد لگن داره میشه واسه این درد دارم!
تنهایی رفتم مطب نفر اول ویزیت شدم دکتر سونوم کرد وگفت دراز بکشم ک معاینم کنه
من از ترس معاینه هفته قبل مقاومت میکردم و هنوز دودل بودم برای سزارین
اینم بگم تاهفته قبل قصد سزارین داشتم دکتر ک گفت لگنت عالیه و حیفه سز بشی نظرمنم ی کم ب سمت طبیعی رفت ولی هنوز دودل بودم. چون تمام طول بارداری ۵دقیقه هم ورزش نکرده بودم فقط ۳ شب پیاده روی کوتاه رفتم.
خلاصه دکتر شروع کرد ب معاینه ک ی دفعه گفت عه کیسه ابش ترکید !
منو میگی انگار اب یخ ربختن روم از ترس و وحشت گریه میکردم و میلرزیدم
دکتر گفت چرا گریه میکنی نترس ۳ سانت بازی همین الانش ۴ ساعته زایمان میکنی
هر کاری میکرد ک ب من ارامش بده ولی من فقط گریه میکردم اب ازممیریخت و میترسیدم
گفت خودتو برسون بیمارستان منم بیمارهارو سریع ویزیت میکنم میام پیشت
منشی شماره شوهرمو گرفت زنگ زد گفت خودتون رو برسونید ک وقت زایمانشه
همه بیمارهای مطب با استرس نگام میکردن
شوهرماومد، تاکسی گرفتیم رفتیم بیمارستان مستقیم.
همسر ب مادر شوهرم و خانوادم خبر داد اوناهم خودشون رو بسرعت رسوندن
شوهرمبرگشت خونه و وسایل و ساک رو با خودش اورد