دیروز تولدم بود 24 سالم شد ... یه پسر 10 ماهه دارم.... 2 سال اول زندگیم خیلی با شوهرم مشکل داشتم تازه 1 ماه بود که هیچ مشکلی نداشتیم که فهمیدم حاملم... می خواستم ادامه تحصیل بدم که نشد ... اولش خوشحال بودم اما الان که 10 ماه از زایمانم گذشته اصلا دل و دماغ زندگی کردن ندارم... دلم می خواد درس بخونم هر موقع دوست داشتم برم بیرون ... هر موقع دلم خواست بخوابم و...............اصلا از اینکه بچه دار شدم راضی نیستم خیلی واسم سخته ... این حسم ماله یکی دوروز نیست که خوب بشه دیگه واقعا خسته شدم.... نه حوصله دارم به خودم برسم نه به شوهرم نه به بچم... چی کار کنم ؟ بعصی موقعها دیوونه میشم دلم می خواد طلاق بگیرم برم تنها زندگی کنم .......
این ناشکریه بعضیا حسرت همون بچه تو بغلتونو دارن
احساس میکنم که شما علایم افسردگی بعد از زایمان رو داری بد نیست بری پیش یه دکتر روانپزشک و مشکلت رو بگی چون دقیقا علایم اون همینه. ضرر نداره
دستت درد نکنه عزیزم یعنی چی حوصله ندارم بنظر من حتما با روانشناس مشورت کن حتما
حیف نیست یه بچه سالم داری ....اینجا همه منتظر بچه هستن اون موقع تو ازش خسته شدی
بالاخره چی تا کی می خواستی ازاد باشی هر جا دلت می خواد بری
مگه هر جا خسته شدی چاره طلاقه فکر می کنی طلاق بگیری آزادی نه عزیزم گرفتار تر می شی بجای این فکرا حتما خودتو به یه روانشناس برسون
حیف نیست یه بچه سالم داری ....اینجا همه منتظر بچه هستن اون موقع تو ازش خسته شدی
بالاخره چی تا کی می خواستی ازاد باشی هر جا دلت می خواد بری
مگه هر جا خسته شدی چاره طلاقه فکر می کنی طلاق بگیری آزادی نه عزیزم گرفتار تر می شی بجای این فکرا حتما خودتو به یه روانشناس برسون
عزیزم اینا علائم افسردگی بعد زایمانه .یکی از دوستام اینجوری بود .حتما برو پیش مشاور
عزیزم شاید دچار افسردگی بعد از زایمان شدی
برو دکتر
ضمن اینکه حق دار یبچه دار یخیلی سخته
اما خیلی زود بچت بزرگ میشه و میره پی زندگیش
و اونقدر حسرت این روزها رو میخوری که چرا کم باهاش وقت گذروندی
برو دکتر
ضمن اینکه حق دار یبچه دار یخیلی سخته
اما خیلی زود بچت بزرگ میشه و میره پی زندگیش
و اونقدر حسرت این روزها رو میخوری که چرا کم باهاش وقت گذروندی
ضمنا فکر میکنی بعد طلاق جایزه بهت میدن
می شی یه زن تنها و طرد شده که باید مواظب نگاههای آلوده مردای دیگه باشه و هزار و یک مشکل دیگه
دیگه این حرف رو نزن
می شی یه زن تنها و طرد شده که باید مواظب نگاههای آلوده مردای دیگه باشه و هزار و یک مشکل دیگه
دیگه این حرف رو نزن
اگه میتونی یه پرستار بگیر چند وقتی کمک حالت باشه.این حسیه که کمابیش همه با موقعیت شما دارن
ممنون مامان طاهره.....
میدونم خیلیا آرزوی بچه دارن اما من واسه این ازدواج کردم که یه ذره خوش بگذرونم چون خونه بابام هیچ تفریحی نداشتم . اما الان که می بینم بازم هیچ کاری نمی تونم بکنم اعصابم خورد میشه...
بچمو دوست دارم اما خیلی زود بود... احساس می کنم همه واسه خودشون گولم زدن هی گفتن قرص ال دی نخور افسردگی میاره و ازین حرفا ... اما الان ازشون بدم اومده چون اونا باعث شدن من باردار بشم...
میدونم خیلیا آرزوی بچه دارن اما من واسه این ازدواج کردم که یه ذره خوش بگذرونم چون خونه بابام هیچ تفریحی نداشتم . اما الان که می بینم بازم هیچ کاری نمی تونم بکنم اعصابم خورد میشه...
بچمو دوست دارم اما خیلی زود بود... احساس می کنم همه واسه خودشون گولم زدن هی گفتن قرص ال دی نخور افسردگی میاره و ازین حرفا ... اما الان ازشون بدم اومده چون اونا باعث شدن من باردار بشم...
فقط افسردگی بعداز زایمانه حتما به مسافرت برو وبه دکتر هم مراجعه کن
درکت میکنم عزیزم.من 2 سال از شما کوچیکترم.یه پسر 7 ماهه هم دارم.2 سالم هست ازدواج کردم.و 2 ساله از خانوادم دورم حتی شهرم حتی مادرم رو هم ندیدم.و درسم که تا الان همش از دانشگاه مرخصی گرفتم.اولا به خودم سخت میگرفتم.گریه میکردم.حتی بعضی وقتا از شدت دلتنگی جیغ میزدم.اما الان یه چیزو از توی همین سایت فهمیدم.که من آدمم.منم حق زندگی دارم
اول به فکر خودت و بعد کوچولوت باش عزیزم.دنیا رو عشق است....
الانم کلی کار ریخته سرم ... یه عالمه رخت دارم اتو کنم ... خونمو 1 ماهه تمیز نکردم ... غذاهم نذاشتم ... پسرمم آنفولانزا گرفته.... وقتی به اینا فکر می کنم گریم می گیره...
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
