2737
2734

راستش من از صحت و سقم مطالبی که در این کتاب نقل شده اطلاعی ندارم .. فقط این کتاب رو یکبار خوندم ، چیزایی که ازش خاطرم هست در مورد حضرت آدم و حوا  و هبوط اونها در زمین هست.  

مثلا شکستن شانه ی موهای سر حوا و انداختنشون بر زمین اون شونه از (چوب) بهشتی  بسیار خوشبویی ساخته شده بود و وقتی به زمین اومدن هم روی سر حوا بود تا یکبار شکست و تبدیل به چند قسمت شد یه تیکش افتاد تو همین هندوستان فعلی و یکی دیگش هم یادمه که نوشته بود افتاد تو همین مناطق کشورای عربی که الان باعث شده از اون  چند محل بخورها و سنگ های خوشبویی- از معدن های سنگ -استخراج بشه ..  که میدونم هندوستان و یک یا چندی از کشورایحاشیه خلیج فارس صادر کننده سنگ های عطری و خوشبو و بخور در جهان باشن. 

یا اون حیوانی که در بهشت، گمونم به شیطان اجازه داد تا زیر زبونش پنهان شه و بیاد برای فریب دادن آدم و حوا.. 

گریستن ها و توبه ی آدم و حوا .. 

یا اینکه تو اون کتاب تا جایی که یادمه گفته شده  بود حضرت حوا ۷۰ شکم فرزند دو قلو که هر زایمان یه دختر و پسر دوقلو به دنیا میومده  

در مورد انگور و مزه‌ واقعی درخت بهشتیش که گفته شده بود خیلی شیرین بوده و در زمین به خاطر اینکه شیطان رفت و پای درخت ادرار کرد از مزه‌ی واقعیش به سمت ترشی رفت.. 

اون حیوونی هم که تو بهشت شیطان رفته بود زیر زبونش تا بتونه قایمکی وارد بهشت بشه و از زبون اون حیوان آدم و حوا رو فریب بده، گفته شده بود حیوان بسیار زیبایی ، مثل طاووس بوده اما بعد از اون اتفاق تبدیل به مار شده و زبونش ،نیش گزنده شده و دست و پاهاش و اون زیبایی ش هم ازش گرفته شده 


خدای خوبم؛  این شعر بخشی از احساس من نسبت به تو رو به تصویر میکشه ؛ " مرا هزار امید است و هر هزار تویی/شروع شادی و پایان انتظار  تویی  /بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت /چه بود غیر خزان ها اگر بهار تویی/دلم ز هر چه به غیر از تو بود خالی ماند / در این سرا تو بمان ای که  ماندگار تویی/شهاب زودگذر لحظه های بوالهوسی است /ستاره ای که بخندد به شام تار تویی /جهانیان همه گر تشنگان خون من اند/ چه باک زان همه دشمن چو دوست دار تویی /دلم صراحی لبریز آرزومندی است/ مرا  هزار امید است و هر هزار "تویی"شاعر:سیمین بهبهانی

چه جالب

  اگر بخواهی به هرچیزی که به تو گفتهمی‌ شود، واکنشی عاطفی نشان بدهیبه «رنج بردن» ادامه خواهی داد.  اگراجازه دهی کلماتِ دیگران تو را کنترلکند، هرچیز دیگری هم تو را زیر سلطهخواهد گرفت! نفس بکش و بگذار بگذرد ...!!

منم خوندمش ولی اینایی که میگی یادم نیست🤔

ذوالقرنین رو یادمه با یاجوج‌ ماجوج😃

خیلی کتابش قدیمی بود باید چندبار هرقسمت رو میخوندم تا بفهمم چی میگه😥

فکر کنم نتونستم کامل بخونمش🤔

با دل پاکت یه صلوات مهمونم کن تا حاجتم روا بشه        واسه سلامتی بابام دعا کنید😭

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731
چه جالب


آره جالب بودن یه چند تا چیز دیگه هم بود مثلا، حضرت آدم میدونست قراره عمر زیادی داشته باشه و وقتی داستان یکی از پیامبرا رو براش تعریف کردن و گفتن حدودا ۷۰ سال عمر میکنه ، یادم نیست عدد ها رو دقیق کتاب رو ۱۵ سالگیم خوندم, حضرت آدم ناراحت شد و گفت چرا این فرزندم عمرش انقدر کمه و از خدا خواست یه ۹۰ سالی از عمرش رو به اون پیامبر بده، خدا هم به فرشتگانش دستور داد تا بر روی لوحی با گل این قرار داد رو بنویسن و زیرش رو مهر و موم کنن، زمانی که عمر آدم به پایان رسید اون حضرت به خدا گفت که هنوز فلان سال از عمرم باقی مونده و خدا دستور داد اون لوح رو بیارن و نشونش بدن و بعد حضرت با دیدن اون عهد نامه به یاد آورد که عمرش رو بخشیده و برای مرگ راضی شد. 

گفته شده بود اون قرار داد اولین سند مکتبوب در دنیا هست. و خدا چون میدونسته انسان فراموشکاره اون قرار داد رو با آدم صورت داد که در صورت فراموشی ،سند قولی که حضرت آدم داده رو بهش نشون بده. 


خدای خوبم؛  این شعر بخشی از احساس من نسبت به تو رو به تصویر میکشه ؛ " مرا هزار امید است و هر هزار تویی/شروع شادی و پایان انتظار  تویی  /بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت /چه بود غیر خزان ها اگر بهار تویی/دلم ز هر چه به غیر از تو بود خالی ماند / در این سرا تو بمان ای که  ماندگار تویی/شهاب زودگذر لحظه های بوالهوسی است /ستاره ای که بخندد به شام تار تویی /جهانیان همه گر تشنگان خون من اند/ چه باک زان همه دشمن چو دوست دار تویی /دلم صراحی لبریز آرزومندی است/ مرا  هزار امید است و هر هزار "تویی"شاعر:سیمین بهبهانی
آره جالب بودن یه چند تا چیز دیگه هم بود مثلا، حضرت آدم میدونست قراره عمر زیادی داشته باشه و وقتی داس ...

واجب شد بخونم مرسی

  اگر بخواهی به هرچیزی که به تو گفتهمی‌ شود، واکنشی عاطفی نشان بدهیبه «رنج بردن» ادامه خواهی داد.  اگراجازه دهی کلماتِ دیگران تو را کنترلکند، هرچیز دیگری هم تو را زیر سلطهخواهد گرفت! نفس بکش و بگذار بگذرد ...!!
منم خوندمش ولی اینایی که میگی یادم نیست🤔 ذوالقرنین رو یادمه با یاجوج‌ ماجوج😃 خیلی کتابش قدیمی بو ...

آره خیلی مفصل بود منم همش رو نخوندم اون بخشایی که تو اون سن برام جالب بودن و در موردشون کنجکاو بودم رو خوندم .سال ۹۱ خوندمش 

خدای خوبم؛  این شعر بخشی از احساس من نسبت به تو رو به تصویر میکشه ؛ " مرا هزار امید است و هر هزار تویی/شروع شادی و پایان انتظار  تویی  /بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت /چه بود غیر خزان ها اگر بهار تویی/دلم ز هر چه به غیر از تو بود خالی ماند / در این سرا تو بمان ای که  ماندگار تویی/شهاب زودگذر لحظه های بوالهوسی است /ستاره ای که بخندد به شام تار تویی /جهانیان همه گر تشنگان خون من اند/ چه باک زان همه دشمن چو دوست دار تویی /دلم صراحی لبریز آرزومندی است/ مرا  هزار امید است و هر هزار "تویی"شاعر:سیمین بهبهانی
واجب شد بخونم مرسی

خواهش میکنم 

خدای خوبم؛  این شعر بخشی از احساس من نسبت به تو رو به تصویر میکشه ؛ " مرا هزار امید است و هر هزار تویی/شروع شادی و پایان انتظار  تویی  /بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت /چه بود غیر خزان ها اگر بهار تویی/دلم ز هر چه به غیر از تو بود خالی ماند / در این سرا تو بمان ای که  ماندگار تویی/شهاب زودگذر لحظه های بوالهوسی است /ستاره ای که بخندد به شام تار تویی /جهانیان همه گر تشنگان خون من اند/ چه باک زان همه دشمن چو دوست دار تویی /دلم صراحی لبریز آرزومندی است/ مرا  هزار امید است و هر هزار "تویی"شاعر:سیمین بهبهانی
2738
آره خیلی مفصل بود منم همش رو نخوندم اون بخشایی که تو اون سن برام جالب بودن و در موردشون کنجکاو بودم ...

منم همون موقع ها خوندم زمان مجردیم

خوب شد یادم انداختی فردا از دخترخالم بپرسم اگه هنوز کتاب رو دارن دوباره امانت بگیرم بخونمش

کتاب جالبی بود

با دل پاکت یه صلوات مهمونم کن تا حاجتم روا بشه        واسه سلامتی بابام دعا کنید😭
الان دانلود کردم بخونمش ....یه کتابم یادمه بچگی میخوندمش رمان سینوهه پزشک فرعون خیلی جالب بود

امیدوارم دانلود غیر قانونیش نکرده باشی  فقط😁 


خدای خوبم؛  این شعر بخشی از احساس من نسبت به تو رو به تصویر میکشه ؛ " مرا هزار امید است و هر هزار تویی/شروع شادی و پایان انتظار  تویی  /بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت /چه بود غیر خزان ها اگر بهار تویی/دلم ز هر چه به غیر از تو بود خالی ماند / در این سرا تو بمان ای که  ماندگار تویی/شهاب زودگذر لحظه های بوالهوسی است /ستاره ای که بخندد به شام تار تویی /جهانیان همه گر تشنگان خون من اند/ چه باک زان همه دشمن چو دوست دار تویی /دلم صراحی لبریز آرزومندی است/ مرا  هزار امید است و هر هزار "تویی"شاعر:سیمین بهبهانی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز