سر ی چیز الکی بحثمون شد.عادت ندارن دی روم بلند کنه ولی خب من خیلییی حرف زدم و دست خودم نبود همش ادامه میدادم.
یهو پرید محکم گردنمو گرفت واقعا نزدیک بود خفه و کنه الان دو روزه از شدت گردن درد دارم کلافه میشم.
دردش میزنم به گوش و صورتم.
تاحالا اینجور رفتاری ازش سر نزده بود.
شما بودید چیکار میکردید؟
نمیدونم بزرگش کنم و برم ب خانواده م بگم یا ن.
ازش متنفر شدم.
کلی حرف زشت بارم کرد.
هر گروهی که مامان و خواهرش خورده بودن تو خیابونا چسبوند ب من.
صبوری کردم نرفتن بخاطر دخترم اما سه روزه باهاش حرف نمیزنم