امشب باشوهرم دعواکردم حسابی.. قضیه ازاینجا شروع شد که...
بگو
خب
از کجا بگوو
خب؟
دعوا جایی شروع شد که من وهمسرم قراربود فردا برا سی تی اسکن کبد همسرم بریم استان برعکس ازکبدش
خدا بگم چه کارت نکنه تو یکی از تایپوات نوشتی مردد فک کردم مردی😂😂😂😂😂
به احترام خودم تاپیکو ترک میکنم
اول قراربود خودش با باباش بره چون باباش هم برا چک شیمی درمانی میخواست بره همون استان بعد مادرش کتک میخواست درست کنه ونیاد ولی من باهاش میخواستم برم چون تزیق داره وحالش بدنشه
تند تند تایپ کن
نوشتی لایک کن
بعد به مادرش زنگ زده شمانمیای گفت نه فرداقراره بچه داداشت بیادخونمون نمیام شماها برین با بابا فقط به خانومت بگو من کتلت درست کردم براتون میفرستم اونم وسایل صبحانه رواماده کنه
منم داشتم کره روجدا پنیر جدا ومربا روجدامیزاشتم تو ظرف های کوچک بزرگ ومتوسط که شوهرم داد د چرا پنیروکرره رو تویه ظرف نمیزاری چرا مربا ها و توشیشه کوچیک نمیکنی اینهمه ظرف روپامون توماشین میخایم صبحونه بخوریم فردا میدونی چه سخته مامان من مرباروتوشیشه کوچیک میکنه و.....
هیچی دیگه منم دیدم چقدر دور برداشته چقدر مامانشو توسرم میزنه که اون اینجوری صبحونه میچینه وفلان وبهمان منم شروع کردم گفتم من مادرت نیستم. من سبک زندگی خودمو دارم، توچقدرگیرمیدی... به همه چی کار داریو...
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
