2733
2734
عنوان

موضوع از این قراره که

307 بازدید | 10 پست
توی خرداد ماه با مادر شوهر و پدر شوهر رفتیم شمال، بهشون گفتیم اگه شد به برادرشوهرم که توی گرگان خدمت میکنه هم یه سر میزنیم ولی قول حتمی ندادیم
کل مسیر شاید 20تا جمله رد و بدل نشد
نمیدونم چرا اینا که این همه حرف میزدن یهو اینجوری رفتار کردند
به زور که نبود....یه تعارف زدیم و اونا هم قبول کردند
شوشو چند بار نزدیک بود پشت فرمون خوابش بگیره...مگه منم چقدر میتونستم حرف بزنم ؟
شوشو هم توی اون مسافرت خیلی اوقات تلخی کرد به همین دلیل. هی هم اصرار میکردند پس گرگان چی شد؟
انگار با ما اومده بودند فقط واسه خاطر اون پسرشون .....
عاشقی جرم قشنگی است.... در انکار مکوش!

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
2740
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز