منم شوهرم آزو اسپرمه .دنبال جنین اهدایی رفتیم ولی یه سال تو نوبتیم .خدا لعنتشون کنه انقدر اذیت میکنن که خدا میدونه یه بارم میخواستیم یه بچه به سرپرستی قبول کنیم همه کاراشو کردیم شوهرم منصرف شد.الانم که کلا دکتر نمیریم هی شوهرم بهونه میاره .خسته شدم دیگه بریدم دلم میخواد خودمو بکشم از این زندگی راحت شم .چرا خدا مارو نمیبینه هرروز ناامید تر از دیروز میشم .انشاالله خدا زودی دامنتو سبز کنه عزیزم .همیشه از ته قلبم برا همه دعا میکنم