سلام خانوما ی چیزی شما اگه موقعی که نبودین خانواده شوهرتون بویژه مادر شوهرتون پیتونو خیلی زیرکانه برا شوهرتون بزنه و همش بخواد زندگیتون مدیریت کنه اما همسرتون هر چی اونا میگن رو ب تو بگه و میشه گف تقریبا تقریبا حرفاشون هیچ تاثیری رو همسرتون نذاره.. ب روشون میارین ک خبر دارین در نبودت ن چیا ب همسرتون میگن یا همش میخوان زندگیتون دست بگیرن و رسما زور بگن یا میذارین تو خیال خوششون بمونن ک شما نمیدونی ولی شمام بدونی....من الان تو این شرایطم چیکا کنم
رسما ازشون متنفر شدم
بخوام توضیح بدم چین خیلی زیاده فقط خلاصه وار گفتم هر تجربه ایی دارین کمک کنید در این موارد. تازه تو ی ساختمونم باهاشون
مهم شوهرت هست. ممکنه اگه اونا بفهمن ک مبدونی تاکتیکشونو عوض کنن . بعد ایندفه رو شوهره تاثیر مخرب داشته باشه
بیشرف شوهرم ب من نمیگف منم ضبط کارگذاشتم تا مرز طلاق پیش رفتیم الان خونمم ادم شده اما مطمعن نیسم
وقتی تاثیر نمیزارن روی شوهرت به روشون نیار
من و همسرم کار خودمون می کنیم بدون هیچ حرف و بی احترامی
اوایل اعصابم خورد می شد می ترسیدم رو همسرم تاثیر بذاره الان خیالم راحت
نمیشه گفت در حدی تاثیر داره که باعث دعوا مون یا بحثمون بشه راستش میخوام ب وشون نیارم از چشم شوهرم بیوفتن با کاراشون یا خدایی نکرده چیزی نگم هم مخ شوهرمو نخورن یوخ؟؟ ینی انقد بگن بگن تاا روش اثر بذارن
اصلا ب روشون نیار چون شروع میکنن شوهرتو باتو بد کردن ب روشهای خانواده شوهری ک هنوز ناشناختس(کارها بلدنا)اما حواست باشه و بیشتر وقت با شوهرت بگذرون بش برس و کمتر تنهاشون بزار من باشم کنایه میزنم مثلا چند وقت پیش مادر شوهرم هی میخوند تو گوش شوهرم ک الکی لباس برا بچه نخر لباسای بچه اولتون هست اونارو استفاده کنه هم نو هستن هم ول خرجی نکنین(فک نکنی برا شوهرم دلش سوخته ها مدیونی! میخواست پول تو جیبی ک از شوهرم میگیره رو بیشتر کنه)منم قبل زایمانم رفتم خونشون پدرشوهرم و بردم بیرون ب بهانه این ک بریم درمانگاهی ک کار میکنه پیش دکترشون و از اون ورم نصف حقوقشونو دادم ی خرت و پرتایی برا خونه خودشون و ی چیزاییم لا به لاش برا خودم خریدم پیرمرد بیچاره ن نمیاورد اما وقتی مادرشوهرم دید کارد میزدی خونش درنمیومد تا اون باشه دخالت نکنه😁
والا ما تاحالا ی جورابم ندیدیم ازشون هی انتظار ندار م نداشته باشن ولی دارن اون بکنار. مادر شوهرم جونش پسر بزرگشه الان اون ی خونه داشت شریکی با پدر شوهرم میخوان بفروشن جدا شن میدونه ب سهم برادر شوهرم خونه نمیدن ما طبقه باباییم برگشته گفته چرا اون بره اجاره این مفت بشینه پدر شوهرمم گفته هردوشون ميندازم بیرون گم شن برن هر جا خواستن ماهم داریم بی خانمان میشیم. مادر شوهرم خیلی خیلی آدم کثیفیه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
