خانوادم نمیدونن از اول هم نگفت تو خواستگارس بهم بعد ک نامزد شدیم گفت منم تو ی خانواده سنتی راهی نداشتم جز ادامه.حالا ترسم اینع برن در مغازه اش ی وقت بعد بوی سیگارش بفهمن دیگه پدره منو در میارن انقد سرکوفت میزنن منم حامله ام برام خوب نیس چ کنم چقد باهاش حرف بزنم ک ول کن سیگارو