خانوما ممنون میشم خواهرانه راهنمایی کنین چون شرایط روحیم خوب نیس
من و شوهرم ده روز پیش یه بگو و مگوی خیلی ساده کردیم یهو قهر کرد تا جمعه و بعد من رفتم منت کشی و ماچ و بغل. بعد همون شب سر یه چیز بی خود دیگه بحثمون شدید شد و حتی دید بدنم میلرزه و گریه میکنم تمومش نکرد. از جمعه ما قهریم و منم اینجا تنهام و خیلی دلم گرفته. قبلا خودش میومد منت کشی ولی الان اصلا
ما سی ام هرماه خرید میکنیم.الان نه برنج هست نه حبوبات.. منم دو روزه اشپزی نکردم حتی برای کارشم از بیرون انگار غذا می گیره ولی یه کلمه نمیگه بریم خرید. اصلا مرد بدی نبود و با همه ی کمبوداش کنارش بودم ولی الان نمیدونم چه کنم. میگم برم خونه ی پدرم ولی می ترسم روش بازتر شه چون اولین بار که رفتم خیلی ترسید اما چندماه پیش تو یه بحثی خیلی راحت گفت برو