2737
2734
عنوان

شپش

153 بازدید | 14 پست

سلام بچه ها لطفا کمک کنید من عقدم و متاسفانه موی سرم شپش گرفته بعد از شپش گرفتن اولین بارمه کنار شوهرم میخابم ینی ی شب خابیدم ولی خیلی ترسیدم نمیخام بفهمه شپش دارم و نمیخام اون از من بگیره چیکار کنم؟؟؟؟





تعداد رای : 3
نظرسنجی
0
3
100%
0
0
0%

خودتو درمان کن شامپو شپش بخر موهاتم کوتاه کن شونه مخصوصم بزن..زودتر وگرنه کل خونتون کل دورو بریات میگیرن.لباساتم همه رو بشور باد بده..رو بالشت تشک همه چیت..هر روزم جارو برقی بکش..

🥰🤱🏻

اگه رو یه پشتی بودید حتما گرفته 

واسه مردی بمیر که برات😇                              عابربانکشو دربیاره بچپونه تو کیفت😄💳 😎       تب کنه که چی بشه😏😏 برات نون و آب میشه😲😲   یه کم واقع بین باش😜😜

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731

دادی بهش دیگ😐😐😐😐ینی چی نمیخوام بفهمه

اون بگیره میره ب مادر و ابجیش میده کل زندگی رو شپش برمیداره

خودتو درمان کن نزدیک کسیم نشو

وقتی حالت بد بود اما پروفایلتو دپ نکردی یعنی بزرگ شدی ...وقتی دلت گرفته بود ولی بغض نکردی یعنی بزرگ شدی وقتی از تموم دنیا رنجیدی اما با کسی دردودل نکردی یعنی بزرگ‌ شدی و وقتی دیگه از تنها شدن نترسیدی یعنی بزرگ شدی...کاربری از این به بعد برای منه😍

میری دیجی کالا 

شونه مخصوص شپش لیندانیت میگیری هر روز دوبار شونه بزنی تمومه.

هیچ کار دیگه ای لازم نیست سس و شامپو و محلول و اسفند و غیره فقط روحیه و زندگیتو تباه می‌کنه فقط شونه


خدایی سلطنت حق رینیرا بود   
2740

بچه دختر عموم داشت...میخوام بگم هیچی به اندازه اون شونه مخصوصش موثر نیست.  موهاشو دسته دسته میکرد و از هر زاویه شونه میکرد زووود از بین رفت فقط همین

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه

موهاتو کوتاه کن شامپو شپش زیااد بزن و شونه مخصوص و یکمم از شامپو رو با شامپی همسرت که یکم توش شامپو مونده باشه قاطی کن زیاد بو‌ش زایه نباشه 

آرامش در چشمانت 💔آرامش قبل از طوفان 💔با هر قدمت می پیچید 💔فریاد یلی در میدان 💔عاشق که شدی بی باکی 💔عشاق علی بی ترسند 💔از خاطره ات لرزانند 💔از اسم تو هم می‌ترسند 💔حاج قاسم 💔   

دختر عموم گرفت همین کارو کرد 

آرامش در چشمانت 💔آرامش قبل از طوفان 💔با هر قدمت می پیچید 💔فریاد یلی در میدان 💔عاشق که شدی بی باکی 💔عشاق علی بی ترسند 💔از خاطره ات لرزانند 💔از اسم تو هم می‌ترسند 💔حاج قاسم 💔   
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز