حالا من ب جورایی ب مامانم گفتم ک قراره دعوت کنیم واینا مادرمو زنداداشم راضی نیستن میگن بخاطر خودت ول کن وپدرتمناراحتی قلبی داره
ازاینا گذشته خاهرشوهرم قراره از بوشهر بیاد پسرش وهمسرشم خیلی توی پایگاشون کشتن من ترس ازاین دارم یکیشون داشته باشه بدن ب پدرم و تا ی عمر پشیمونباشم
قراره امروز ب مادرم بگم ک میخام بخاطر پدرم وخودمکنسل کنم کمیدونم خیلی خوشحال میشن چون خیلی راضی ب دعوتمنبودن....
اماااااا. ..