سلام مامان مهربونا
منم قبلا یه مامان مهربون بودم
چند ماهه از رابطه ی بده خودم با دخترم بیزارم.
خانواده من مخصوصا پدر و مادرم به شدت یه دخترم وابسته بودن خیلی اصرار کردن و نزدیک خودشون برام خونه گرفتن.
دخترم ۵ سالشه و تنها نوه هست تو خانواده پدریم.
چند ماهه اینقدر خانوادم نذاشتن به دخترم امر و نهی کنم که از دستم در رفته.
رابطمون خیلی خراب شده با دخترم.
احساس میکنم ازم کینه داره.
اصلا نمیخوام کسی رو محکوم کنم
قطعا من هم بی تقصیر نبودم
به حدی خانوادم به بچم پناه دادن که دیگه منو آدم حساب نمیکنه دختر ۵ سالم.
اینقدر از دستش ناراحت شدم و باهاش حرف زدم که فکر میکنه دشمنش هستم
یه کلمه حرف باهام نمیزنه اصلا به حرفم گوش نمیکنه تا میخوام باهاش صحبت کنم پناه میبره به سمت خانوادم.
اگه بخوام مادرانه بهتون بگم به شدت دلتنگ آغوش دخترم هستم دارم دِق میکنم از ناراحتی