شوهرم منو بی نهایت دوستم داره اما پدرشون یه آدم بسیار بد و دو بهم زن هستن و از بنده متنفرن ایشون یه آدم بسیار عصبی و بر اخلاق هستن ک همه ازشون میترسن آخر شبی دلم گرفت ب حال خودم ازاینکه چهار سال تو خونه آیی رفتم ک وقتی زنگ خونشونو میزنم تموم بدنم میلرزه و میترسم ازاون خونه و ادمش .....هیییییچ آرامشی ازشون دریافت نمیکنم.....هیچی.....واقعا سخته