بچه ها خیلی حالم بده پارسال اینجوری موقع ها باشوهرم طلاق طلاق کشی داشتم پسرم خیلی اذیت شد مجبور شدم بخاطر پسرم خودمو بسوزنم شوهرم مشکل روحی داره رفت امد دوست نداره بیرون رفتن دوست نداره دوست نداره مثل بقیه مردها صبح بره سرکار شب بیاد وقتی ام که خونست بچه دوسالمو باخودمو اذیت میکنه ازیک طرف من جایی رو ندارم بابچم برم همیشه دوست داشتم یک خونه داشته باشم پسرم اذیت نشه خودم سرراحت روبالش بزارم ولی خودشو خانوادش نمیزارن خودشو انقدری درگیر مشکلات خانوادگی میکنه بخاطر زندگی خودش کاری نمیکنه خدا شاهد اگه یک پنجاه هزار بهم بده تادوماه ازپول خبری نی تامیخام باهاش بحرفم مثل روانیا باهام برخورد میکنه حتی تاجایی میرسه که میخاد روم دست بلند کنه اینم بگم من ازدواج دومم قبلا یک نامزدی ناموفق داشتم انقدری عذابم میده که به گوش نامزد قبلیمم رسیده اون دلش به حالم میسوزه جوری شده بود که شمارمو پیدا کرده بود گفت بود من هنوز میخامت اگه شکنجه میشی ازش جدا شو که منم گفتم گمشو من عاشق شوهر بچمم یک بار دیگه زنگ بزنی ازت شکایت میکنم