سلام دوستای عزیز
راستش من هیچ وقت فکر نمیکردم که خواستگار این مدلی داشته باشم . کسی که به ما معرفیش کرده بود خیلی ازش تعریف میکرد و تا قبل از این که به خواستگاری بیاند ، تصورم ازش این بود که یک جوون شیک و پیک و اتوکشیده باشه و به قول معروف مثل جوون های امروزی باشه .
اما وقتی که اومدند خواستگاری و برای اولین بار دیدمش خیلی تعجب کردم حالا از خصوصیات ظاهریش براتون بگم :
قدش حدود ۱۷۵ ،اندام و هیکلش هم خوش فرم بود، چهره ای با رنگ پوست سفید و نورانی و محاسنش هم که خیلی ساده و دقیقا مثل مدل بسیجی ها بود. لباس هاش هم پیراهن و شلوار پارچه ای ساده اما شکیل بودند.تنها عیبی که توی ظاهرش دیدم این بود که جلوی موهاش احساس کردم خلوت شده و ریخته اما خوب زیاد مشخص نبود.
وقتی که چای بهش تعارف کردم دستهاش لرزش داشت و بیچاره رنگش زرد شده بود .
وقتی که رفتیم داخل اتاق که با هم صحبت کنیم ، خوب اول من شروع کردم و کلی شرط و شروط براش گذاشتم و اون هم خیلی محترمانه و با دقت گوش میکرد .
در طول مدت زمانی که داخل اتاق بودیم حتی یک بار هم به صورتم نگاه نکرد و مدام سرش روی زمین بود و به زمین نگاه میکرد .
بعد که صحبت های من تمام شد گفت که با شروط شما هیچ مشکلی ندارم و همه رو برآورده میکنم .
بعدش بهم گفت که من میدونم که خانم های امروزی آنچه که معمولا ملاک خودشون برای انتخاب همسر قرار میدهند این هست که یا شرایط مالی اون آقا رو در نظر میگیرند و یا از لحاظ از ظاهری و تیپ و قیافه اون آقا رو میسنجند و اگر که هم سخت گیر تر باشند هر دو مورد را همزمان برای انتخابشان لحاظ میکنند . بعد گفت که من شرایط مادی آنچنانی که ندارم و یک کارمند ساده هستم و از لحاظ ظاهری هم خوب همون طور که میبینید طعفه ی قابل تعریفی نیستم البته شکسته نفسی میکرد . و گفت که از لحاظ این دو مورد واقعا در حد ضعیف هستم اما بابت زندگی قولی که به شما میدهم این هست که از تمام وجودم و هر چه دارم و ندارم بگذارم تا این که اگر که انشاالله قابل دونستید و جوابتون مثبت بود ، از انتخابتون پشیمون نشید .و بعد هم بهم گفت که من و خانواده ام از خدا اول خوشبختی شما رو میخواهیم بعدا خود شما رو و اگر که جوابتون مثبت بود خیلی خوشحال میشم و اگر که هم خوشبختی و آینده اتون را با من تسخیص ندادید و جوابتون منفی بود اصلا ناراحت نمیشم و اون موقع خوب من خواهر ندارم و مثل خواهر خودم تا آخر عمر خوشبختی و سعادت شما رو از خدا آرزو میکنم .
با این که تا به الان از این مدل پسرها اصلا خوشم نمیومد ولی نمیدونم چرا این به دلم نشست . وقتی باهاش صحبت میکردم خیلی آرامش خاصی داشت و چهره اش هم که خوب چهره ای مومن و مذهبی و خیلی تو دل برو بود .
نمیدونم که حالا چه جوابی بهش بدم ، میترسم که بعدا تو زندگی با این آدم خیلی مذهبی دچار مشکل بشم .
سنش هم ۲۷ سالشه و فوق لیسانس مهندسی داره و الان هم توی یک شرکت خصوصی مشغول به کار هست و چون تازه استخدام شده فقط یک ماشین تونسته تهیه کنه و خونه یا چیزهای دیگه فعلا نداره .و با اینکه خیلی درسخون بوده و مهندسی خونده اما مذهبی ، مومن و اهل نماز بار اومده . جالبه بدونید که پدر و برادرش اصلا اخلاقشون مثل این آقا نیست یعنی مثل خودمونند معمولی و زیاد مذهبی نیستند اما توی خانوادشون این و مادرش خیلی مذهبی و مومنند .
کلافه شدم نمیدونم چه کار کنم و تازه خانواده ام هم از این پسر خوششون اومده و برای انتخابش خیلی تحت فشارم قرار میدند نمیدونم چه کار کنم ؟