تازه عقد کرده بودیم ،من ناهار رفته بودم خونه پدر ومادر همسرم، همسرم چون شب قبل آنکال بود خوابیده بود ،مادر همسرم به من گفتن که برم بیدارش بکنم بیاد ناهار بخوریم از اونجایی که من شانس زیبایی دارم یک روز قبل از اومدن من به پارکت های خونه واکس زده بودن وهمه جا چرب بودمن منم وقتی وارد اتاق همسرم شدم پام لیز خورد واز بالا درست با کله اومدم روی قفسه سینه همسرم ،حالا بیچاره خواب بود ،بنده خدا رو با اون حالت بیدار کردم