نمیدونم این که میگم برا شمام خنده داره یا نه
مادر بزرگم بخاطر عمل رحم برای سومین بار ،امبولی کرد و فوت شد ،بعد دو دفعه قبلش بخاطر کار سنگین بعد عمل بخیه هاش باز میشد و مجبور میشد دوباره عمل کنه
بعد عمم تو مراسمش گریه میکرد و میگفت مامان من روزی ده بار میومدم خونتون تو برام در رو باز میکردی حالا کی برام درو باز کنه ...فامیلا مادربزرگمم میگفتن اینقد. درو باز کرد مُرد،،،همه ی اینا رو با حال گریه میگفتن خیلی خنده داشت اون موقع