از نامزدم (عقد) جدا شدم. با بخشیدن تمام حق و حقوقم.
کلییییییی اذیتم کردن. اینا رو خودم میدونم و خدا. جدا شدنمون بخاطر مادرش بود. مادرش منو نمیخاست. خودشم بچه ننه بود. میخاستن از اولش دختر حالشو بگیرن براش. پسره از من خوشش اومده اومدن خواستگاری و کلی اصرار آخرش من قبول کردم. بعد اذیت های مادرش شرو شد تا رسیدیم ب طلاق
الان با دختر خالش نامزد کرده ولی چون میخوان خودشون رو خوب نشون بدن هی پشت سرم به ناحق حرف میزنن.
تهمت میزنن.