2733
2734


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

ای آمده گریان تو خندان همه کس

کز آمدن تو گشته شادان همه کس

امروز چنان باش که فردا چو روی

خندان تو برون روی و گریان همه کس

شایدم یه روز بشه بین همه زنهای این شهر.....تو رو ببینم و آروم بگیره این دل تنگ....
من که از آتش دل چون خم می در جوشم  مهر بر لب زده خون میخورمو خاموشم .....

شادم که به هر حال به یادِ توام اما؛
خون می خورم از دستِ تو و باز غَمی نیست...
فاضل نظری

انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت آنقدر که خالی شده بعداز تو جهانم

ماها تو سفر کردی و شب ماند و سیاهی
نه مرغِ شب از ناله یِ من خُفت و نه ماهی
شد آه مَنَت بدرقه یِ راه و خطا شد
کز بعدِ مسافر نفرستند سیاهی
آهسته که تا کوکبه اشک دل افروز
سازم به قطار از عقبِ قافله راهی
آن لحظه که ریزم چو فلک از مژه کوکب
بیدار کسی نیست که گیرم به گواهی...

شهریار

2738
ماها تو سفر کردی و شب ماند و سیاهی نه مرغِ شب از ناله یِ من خُفت و نه ماهی شد آه مَنَت بدرقه یِ راه ...

ای جان خیلی وقت بود دنبال این شعر بودم😘😘

کاش پشت این باغ تبر خورده درختی باشد کاش در این خانه سرما زده رختی باشد 
ای آمده گریان تو خندان همه کس کز آمدن تو گشته شادان همه کس امروز چنان باش که فردا چو روی خندان تو ...

آن که نقشی دیگرش جایی مصور می‌شود؛
نقشِ او در چشمِ ما هر روز خوشتر می شود...

ای جان خیلی وقت بود دنبال این شعر بودم😘😘

ادامه هم داره...




چشمی به رَهت دوخته ام باز که شاید؛
بازآئی و برهانیم از چشم به راهی
دل گرچه مدامم هوس خطِ تو دارد
لیک از تو خوشم با کَرمِ گاه به گاهی
تقدیر الهی چو پی سوختنِ ماست
ما نیز بسازیم به تقدیر الهی...
تا خواب عَدم کِی رسد ای عمر شنیدیم
افسانه این بی سر و ته قصه واهی...
شهریار💛💛💛

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

جانا! سری به دوشم و دستی به دل گذار؛
آخر غمت به دوش دل و جان کشیده ام...
شهریار

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687