فامیل ما یه دختر جوون دهه هفتادی
به شوهرش مشکوک میشه یه روز جمعه شوهره اصرااااااااار میکنه که اماده شو ببرمت خونه مادرت، دختره به محض اینکه پیاده میشه سوار ماشین برادرش میشن و تعقیبش میکنن، طرف میره یه زن سوار میکنه و میبرش خونه، اینها هم زنگ میزنن فک و فامیل و پدرشوهر و برادرشوهر و پلیس
بعد زنگ میزنن طرف رو تو خونه با زنه میگیرن
اون هم خیلی راحت میگه صیغه کردم
الان تو کارهای جداییشه ولی خوب طفلی خیلی اذیت شد