از اشنای نزدیکه، روز مراسمش رفتم، سر خاک نرفتم ترسیدم بچه هام کوچیکن، گلی رفتم خونوشن چند ساعتی موندم، تازه اولش بود زید شلوغ نبگد خونشون
حالا امروز سر خاکش مراسم دارن، موندم چه کنم، م میترسم هم شلوغه، هم بچهذهام کوچکیت، هم ین خیلی خسلی آشناس
البته از من توقعی نداره ولی در حقم خیلی خوب بوده مثل مادر
چکار کنم