2733
2739


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

لالایی مادر برایم آرامش بخش است..😂

🥀 ایلان ماسک و بیل گیتس با اون عظمت نتونستن ازدواجشون رو نجات بدن...در این جهان به جنیفر لوپز و جانی دپ هم خیانت شده...دکتر هلاکویی که ویدیو هاش قبله خیلیاست ؛ دو تا طلاق داره...دونالد ترامپ به عنوان یکی از قدرتمند ترین مردان جهان یه رابطه موفق نداشته تا حالا....میبینی؟! پول ، زیبایی ،اندام خوب ، دانش ، فرهنگ ، قدرت و....هیچکدوم تضمین کننده یه رابطه خوب نیستن!!!...پس رها کن سرزنش رو...اون که بخاد بمونه با همین وضعیت امروزت میمونه...لذا دست به فرستنده خود نزنید مشکل از گیرنده است..👌
2731
2740

صدای باد

در یکی از شب های پاییزی در اتاقم خوابیده بودم که صدایی مرا بیدار کرد، این صدا، صدای باد پاییزی بود که از همه جای خانه به گوش می رسید و کمی مرا می ترساند.

بعضی وقت ها باد شدید تر می شد و صدای بلند تری ایجاد می کرد.

شاخه های درخت خرمالو که در باغچع ی حیاط بود با وزش باد تکان می خورد و سایه های ترسناکی در پشت پنجره ی اتاقم به وجود می آورد، با دیدن سایه ها پتو را روی سرم می کشیدم تا ترسم کم تر شود.

بعضی وقت ها صدای افتادن شی ای از حیاط می آمد و من می دانستم که باد باعث شده وسایلی که مادر در حیاط چیده بود روی زمین بیفتند.

هر بار که صدای افتادن وسایل از حیاط می آمد نگران بودم که این باد شدید باعث آسیب زدن به خانه ی کسی شود یا حتی باعث شود کسی زخمی شود به همین خاطر دعا می کردم تا وزش باد کم تر شده یا تمام شود.

از تمام درز های در و پنجره صدای زوزه ی باد می آمد و در خانه می پیچید و همین صدا اجازه نمی داد من بخوابم. چند ساعتی طول کشید تا بالاخره صدای باد پاییزی کم تر شد و من توانستم بخوابم.

صبح که از خواب بیدار شدم تا به مدرسه بروم دیدم که باد دیشب، باعث شده بعضی از شاخه های درختان شکسته شوند و روی زمین بیفتند.

اگه خدا بود ما این همه درد نمیکشیدیم 🫠

عالم بی نظیر خالق هفت آسمان در تاریکی فرو رفته و ستارگان و ماه تماشاگر این عالم هستند و شب پرده سیاهی بر جهان افکنده است.


از پنجره اتاق به آسمان مینگرم که ناگاه صدای مادر مرا به سوی خود میخواند… به سوی بستر میروم٬ چشم از عالم میبندم و سرتا پا گوش میشوم و جان میسپارم به صدایی که شاید بتوان در آن زندگی یافت صدای لالایی مادر…

 آنگاه که تو لب میگشایی و لالایی ات شروع به نوازش روحم میکند٬ بی محبا وارد دنیایی میشوم که نامش خواب نیست ٬ آرامش است؛ آرامشی که نمیتوان از آن دل کند و شاید به سبب همین آرامش است که ساعت زنگدار قادر به فراخواندن من از آن دنیا نیست…

 بخوان مادرم…. بخوان که با شنیدن صدای لالایی هایت غم هایم شرمسار میشوند افکارم را آشفته سازند… بخوان که من تا آخر عمر محتاجم به بودن و شنیدن صدای پرمهرت…. بخوان مادرم… لالا لالا گل پونه… گل توهستی ای گل باغ بهشت… گل تویی که حتی شب هایی که از فرط خستگی تاب استراحت نداری باز هم جانم را منتظر نمیگذاری و لالایی هایت را نثار روح بی تابم میکنی… بخوان..
بخوان که عشق درصدای پرمهرت معنا میشود… صدایی که زیباترین موسیقی دنیاست و من بی تابم برای دل سپردن به این موسیقی روح نواز….

 ای کاش زودتر میفهمیدم لالایی تو٬ صدای پرمهرت و نوازش های روح بخشت تاچه میزان از خستگی هایم می کاهد و اگر فهمیده بودم کودکی خردسال باقی می ماندم… کودکی تمام دنیایش فاصله شانه های مادرش است و در آغوش مادر زندگی میکند… و ای کاش زودتر فهمیده بودم هیچ چیز جز صدای لالایی هایت نمیتواند طنین انداز روح آشفته ام باشد… ای کاش…

من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/

یادش بخیر من انشای لالایی مادرو نوشتم پارسال

کلاس چندومی

انشا م عالیهههه 😂😎

کجایی ک من بی قرارم کجایی ک طاقت ندارم کجایی بیا بسه دوری چجوری تونستی چجـوری امشبم مثله هر شب دوباره برات گریه کردم گریه کردم ک شاید بدونی بگی برمیگردم  امشبم زل زدم مثله هر شب ب عکست رو دیوار....
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

تغذیه

soheila1393 | 48 ثانیه پیش
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز