بابام دوباره داره به مامانم خیانت میکنه چکار کنم😥😔😓😥😔

باور کن بعضی اوقات طلاق بهترین راه هست.منم زمان مجردی مشکل شما رو داشتم مامانم میخواست طلاق بگیره ولی انقدر گریه کردم و وحشت از بچه طلاق بودن داشتم منصرف شدم. الان من ازدواج کردم رفتم مامانم چی؟موند با بابام و روز به روز پیر تر وشکسته تر از قبل شد.همش میگم ایکاش مامانم طلاق میگرفت زندگی راحتتری داشت.الان دیگه بابام سکته مغزی کرده و مامانم داره پرستاری اش رو میکنه

به دایی ات یا خاله بگو،،،،اونا میدونن چکار کنند..مادرتم الان طلاق بگیره بهتره تا در ۵۰ سالگی......بابات تغییر نمیکنه 

به اقوام پدری نگو فقط

دلم میخواد و چاره ندارمو اینا رو بذار کنار

کل زندگیتو متمرکز کن رو این هدف

من روزی هزاربار خودمو لعنت میکنم که نمیتونم براشون کاری کنم...تو مثل من نباش

اقوام پدر تو همچین شرایطی فقط حرف مفت میزنن خاک تو سر شون و خاک بر سر هرکی خیانت میکنه آخه که دلم چه خونههه😭😭

عزیزم پسرم خودت بزرگ شدی و یه سری چیزا رو متوجه میشی

پس تو روابط پدر و مادر  ابدا دخالت نکن اونهذ خودشون با هم مشکل دارن  نه باشما  

کنجکاوی تو حریم خصوصی نکن

از خودت این سوال رو بپرس آیا پدرت       پدر بدی برای شما بوده یا فقط همسر بد ی هست

من خودم از شما کوچکتر بودم و سر مسایل پدر و مادرم همیشه ناراحت بودم و افسرده و نگران که نکنه از هم جدا بشن  اینقدر اونها دعوا میکردن من فقط تو جبهه مادرم بودم  و پدرمو مسبب تموم نا احتی ها و بدبختی ها میدونستم. 

بعد ا  ازدواج و تشکیل ل زندگی مشترک و گذشت زمان و گرم و سرد و چشیدن متوجه شدم پدرم خیلی مرد خوبی بود و مشکل از مادرم بود که خیلی زیاده خواه و غیر منطقی بود  پدرم عاشق مادرم بود و مادرم از عشق چیزی نمیدونست و برای اینکه لج مادرمو دربیاره وارد رابطه با یکی دیگه میشه 

اون موقع 15 ساله بودم و به حال مادرم گریه میکردم و به حال خودمون از پدرم نفرت داشتم اما الان نه حق با پدرم بود

😐😐😐😐😐😐😐😐😐خب من دنبال یع آدرسم کسی باشع بهم میگ ن اینک بیام راجب مامان بابام بنویسم یاکلن هرکی ک کاری ازدستمون برنمیاد ترمینالم میخورع ب سمت ما شماماشین خودت سوارشو🖐️

مامان من ۱۴ سالگی داداشمو ب دنیا اورد داداشم الان ۳۰ سالشه 🤕😂

اکثرا هم برای فرار ازدواج میکنن و تو دام بزرگتر میفتن...

پسرم نگرانیت رو درک میکنیم ولی درهرصورت بدون که زندگی مادر و پدرت هست بهتره به مادرت چیزی نگی اما از عمو یا بابابزرگ یا هر بزرگتری که بابات قبول داره بخوای باهاش حرف بزنه 

دلم خیلییییی سوخت از حرفات 

تو الان باید فکرت چیزای دیگ باشه....اصن اینارو نبینی....

خیلی روت اثر میزارع 

ولی خودتونو نجات بده 

مرد مامانت باش بگو طلاق بگیرع خودتون زندگی کنید 

ب مامانت ظلم نکن بهش بگو و تموم کنید...

تا میتونی به خواهرت محبت کن نذار کمبود محبت پدر توی زندگیش باشه که اگه بزرگ بشه همش سمت جنس مخالف میره. اگه دقت کرده باشی اکثر تاپیک های داستان زندگی من که توی نوجوونی میرن سمت جنس مخالف میگن بابامون اینطور بوده اونطور بوده محبت از پدر ندیدن

بنظرم به مادرت نگو تا خودش بفهمه.منم این تجربرو داشتم به مامانم گفتم فقط جرکبحث و بدبختی و اخرشم شد مشکلات اعصاب مادرم اصلا نگو و بیخیال شو 

به مامانت نگو 

شاید مامانت میدونه و خودشو زده به ندونستن 

از دست توام کاری برنمیاد پسر خوب فقط تا میتونی از بابات پول بگیر نذار پولا خرج زنیکه بشه