دردام زیاد بودن و تقریبا بیهوش بودم ک متخصصم سراسیمه اومده بود ک وای ترلان ترلان پاشو پاشومیخوایم ببریمت عملت کنیم منم نای حزف زدن نداشتم البته کلا با متخصصم حرفی نمیزدم و همش با اشاره و تکون دادن سر جوابشو میدادم ....
اول وقتی گف میبریمت اتاق عمل باورم نشد فک کردم دارم گولم میزنه منو ببره اتاق زایمان.....
بعد به پرستاره گف براش سوند وصل کنید....وقتی سونو وصل کردن منم یه اوووی خیلی بلند گفتم تا حدی ک متخصصم عصبانی شدگف تو ک هنو به هوشی منم جوابشو ندادم و باز خودمو ب بیهوشی زدم اخه میترسیدم از عمل کردنم منصرف شه