تاپیک قبلیمو زدم یاد یه چیزی افتادم.....
من مشهورم ب اینک اگر غم بیاره سرم جلو دیگران جز خانوادم و همسرم اشک نریزم....
صبوری میکنم و راضیم....
روزی ک بعد سقطم یه عده خوشحال و خندان اومده بودن اشکامو بببینن من خیییییییییییلی آروم بودم ...بااینکه قبلش چشام از شدت گریه پف کرده بود اما بااونایی ک نشسته بودن کنارم و با بچه هامون بازی میکردند وقههقهه مستانه میزدن حتی جلوشون یه قطره اشکی نریختم....
الان یادم اومد خواستم بگم ممنونم از خودم ک نداشتم آدم حسود منو چشم پر اشک ببینه....میبالم ب خودم...دمم گرم...