سلام نازی هستم اوایل اسمم صغری بود ولی از وقتی اومدیم شهر دیگ نمیخواد پهن زیر گوسفندارو تمیز کنم شیر بدوشم همه چی برام امادس شوهرم خیلی پولداره البته اوایل نداشتیما بعد کم کم انقد اب تو شیرامون قاطی کردیم ک پولدار شدیم انقد دوز و کلک دوختیم ک الان میلیاردریم جمعه ها میریم ویلامون تو لاسوگاس بعد هر هفته شوهرم برام ی ست طلا میخرع انقد ست دارم ک همشو نذز میکنم هفت هشتا خونه تو المان داریم دادیم دست مستاجر بعد همه جامم عملو و پروتزه البته من کل بدنم انحراف داشت عمل کردم (انقد ک میرفتم زیر کاوا براشیراشون)شوهرمممم خیلی دوست دارم من ب بچه زیاد اعتقاد ندارم یکی باشه خوبش باشه البته بچمو تو روستا اسمشو گذاشتیم رجلب علی الان اومدیم شهر اسکشو ماکان کردیم موقه روستا بودیم امکانات نداشتیم قرار بود ده بیس تا بچه بیاریم الان همین یکی هم از سرمون زیاده الان پسرم اینجا نیس برزیله شوهرم کارخونس شبم قراره بریم برزیل
منبع:تصمیم صغری بعد کشیدن حشیش