امروز بابام اومد از دم در یک وسیله ای بده بره بعد چند دقیقه همسرم اومده جلو در یک سلام داده واستاده جلوش گوشی نگاه میکنه این ایستا بابام هم خدافظی کرد رفت اصلا درست حسابی تحویل نگرفت بابام و منم گفتم کارت بد بود البته جلو خانواده خودشم اینطوری.... اونم گفت گیر نده سکوت کردم
بار دوم موهاشو تازه کوتاه کرده اومد گفت میتونی درست کنی منم اونقدر تافت زدم اول بدتر خرابش کردم داد زد سرم بلد نیستی چرا.......
بار سومم درمورد کتک زدن بودن که دستم الانم درد میکنه صبحش در مورد زن هایی حرف زدیم که شدهرا کتک میزنن بعد زنه وامیسته نگاه میکنه من گفتم من نمیدونم این زنا چرا اینطوری آن من که میزنم حداقل پرت میکنم وسایل بعد شب بعد سشوار گفت دستت و بشکنم موهامو خراب کردی (میخواست بحث صبح و بگه) منم گفتم آره منم واستادم تو بیای بشکنی بیا دست و پات و باهم قلم کنم رفتم زدمش بعد شوخی شوخی کشتی گرفتیم من چنگ میزدم یک لحظه سرم از لبه میز رد شد کم مونده بود بخوره لبه میز پاشد محکم سیلی زد صورتم جدی با حرص گفت اگر اتفاقی میافتاد من چیکار میکردم بعد داد زد سرم یک چنگ زد صورتم گفت این چیه آخه مردی که بخواد زنشو بزنه کشتی نمیگیره مشت و لگد میزنه نمیتونی خودتو جمع کنی اینا رو زدم دیگه زبونت نگه داری الانم سکوتیم😔😔😔دلم شکسته تو 3 تاشم مقصر کی بود