یکی از اقواممون دکتره ولی بچش به علت بیماری ژنتیکی فوت شده مثل دختر من شوهرم گفت زنگ بزن بهش باهاش حرف بزن بگو چه اقداماتی واسه بچه دومش کردن مریضی دقیق بچش چی بوده چه آزمایشهای داده چه پیگیری هایی کرده گفت سریع سوالتو نپرس زشته فقط تو عروسیا درحد سلام علیک همو دیدیم و زن خیلی متشخصیه خیلی رسمی حرف میزنه اصلا جلو اینا خیلی معذب میشم نمیدونم چجوری باهاش حرف بزنم سر حرفو باز کنم تو انیستا بهم گف شمارتو بفرس زنگ میزنم بهت شمارمو فرستادم منتظ. زنگشم ولی نمیدونم چی بگم سریع حول میشم😬😬😬😬
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
آخه آدم خیلی خجالتیم و طرف جای مادرمه خیلی ازم بزرگ تره منم خجالت که بکشم حرفام یادم میره
بنویس رو برگه خوب
جای مادرته که بهتره دلسوز تر میشه
به داشته ها، موقعیت ها و آدم های خوب زندگی ام فکر میکنم .به هر چیزی که دنیای من را زیبا و حالم را خوب میکند و میخندم . به روی تمام روزهای خوبی که در راهند و آرزوهای قشنگم که برآورده خواهند شد ...
چند ماه پیش دیدمشون خیلی رسمی حرف زد ولی میدونی تو چت کردن اون خیلی راحت تر خودمونی تر حرف میزد من ...
لوس نشو دیگ
یکم سعی کن محکم باشی
به داشته ها، موقعیت ها و آدم های خوب زندگی ام فکر میکنم .به هر چیزی که دنیای من را زیبا و حالم را خوب میکند و میخندم . به روی تمام روزهای خوبی که در راهند و آرزوهای قشنگم که برآورده خواهند شد ...