2737
2734
عنوان

۰۰۰

53 بازدید | 4 پست

نظر شب را بپرسید، خورشید 

ک در تاریکی شب وانگهی نوری دید 

داشت میگفت سخن بد، از تاریکی 

که در آن غوغا مردی از درختی، سیبی چید 

ماه درخشید و درخشانید دل مردی پیر

در همان حین بود ک مرد پیر چیزی دید 

خورشید، خنده ای کرد بر شب باری 

گفت، بر دله تاریک این شب، ماه را دید 

در کولاک تاریکی تو، گرچه صدها ستاره و ماه را دید

دزدید آن سیب را از آن پیر زیرا در دلش نور ندید 

آن خورشید درخشان ک نمایان کندش را ندید 

در آن لحظه همان مرده پیر,،،پسرک دزد را سیب ب بدست در راهی دید

چشمانه خودش بستو گفت، این پسر نیز روزیه خود را، در درخت ما دید

شب گفت اینبار بر خورشید، که در تاریکی من، پیری بخشید،

جوانی سیر شد

همانا در پی تو پیر سیری ، سیبی دید،

جوانی اسیر شد

و ماه خندید..

 



β

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز