نمیدونم چطور این تصمیمو گرفتم ولی به شوهرم گفتم میخام مهریه مو ببخشم. خیلی براش عجیب بود چرا این حرفو میزنم اما من تصمیممو گرفتم نمیخاستم هیچوقتی از ترس مهریه بخواد باهام زندگی کنه . بهش گفتم هر ثانیه بخوای میرم از زندگیت حتی یه دونه لیوانم با خودم نمیبرم فقط هیچوقت بهم خیانت نکنی.
مهریه م هم ۳۰۰ تا سکه بود. نه خیلی زیاد بود نه خیلی کم.
ولی نمیخواستم هیچوقت منو بخاطر مهریه تحمل کنه .
البته ناگفته نمونه اونم یه هفته بعدش کار منو جبران کرد و رفت سند خونه رو به اسم من زد بعد تو محضر بهم گفت جواب اعتماد فقط اعتماده .
ولی خداشاهده من اصلا دلم نمیخواست اینکارو بکنه و نیتم این نبود چون یک درصدم برام مهم نبود.
اینو گفتم یوقتایی ادما با یه چیزایی کلا اخلاقشون عوض میشه من هیچوقت فک نمیکردم شوهرم خونه شو به اسمم بزنه چون کلا همچین ادمی نبود ولی کلا عوض شد بعد اونکارم و کلا یه ادم دیگه شده