شیش سالم بود یه روز ناهار خونه خالم اینا بودم مادرم اینا نبودن سر سفره بودیم یهو یکی ازم .......شوهرخالم بعد بهم نگاه کرد وزیر لب حرف زد که من متوجه نشدم یادمه خیلی خجالت کشیدم هنوز بعد این همه سال هر وقت میبینمش میخوام زمین دهن باز کنه برم توش یعنی میگم منو میبینه یادش می افته اون کار منو 😅