نه دراز نیس زبونش ی دختر و یه پسر داده که اونم شوهر منه نمیزارن مستقل باشیم شوهرمم نمیزارن کار کنه چون اینجوری میگن تنهامون میزاره در عوضش ی قرون بهمون نمیدن هم من هم شوهرم خسته شدیم بخدا ...شوهرم میخواد ماشین بگیره با باباش با طلا های من و پول باباش چن روزه دعوامون ه بهش میگم بابات پول نمیده بهمون شریک نشو شوهرمم انقدر بدبخت میگه نه من باهاش حرف زدم 😐
در عوضم من باهاش زندگی میکنم باید خرجی شوهرم خودم بچه تو شکم خودم بدم مادرشوهرمم همش دخترش هی جمع میکنه واسه اون بخدا من حسود نیستم ولی خب ادمم من با پولی که هر بار مامانم بهم میده نمیتونم زندگیم بچرخونم که😞