2733
2734

در وصف حالات و سلوك معنوى مرحوم شيخ جعفر كاشف الغطاء- از علماى بزرگ قرن سيزدهم - آمده است :

شبى براى خواندن نماز شب از خواب بر مى خيزد. فرزند جوانش را هم از خواب بيدار مى كند و از او مى خواهد با هم براى خواندن نماز به حرم مطهر امام على عليه السلام بروند. پسرش كه در آن وقت شب، برخاستن از خواب برايش سخت بود، بهانه مى آورد، اما شيخ اصرار مى كند كه حتما بايد با هم به حرم بروند. فرزندش به ناچار و با اكراه بلند مى شود و وضو مى گيرد و با پدر به حرم مطهر امام على عليه السلام مى روند.

كنار در صحن مطهر كه مى رسند، مرد فقيرى را مى بينند كه نشسته و دست به طرف مردم دراز مى كند. شيخ جعفر از فرزندش مى پرسد: اين شخص در اين وقت شب اينجا چه مى كند؟ براى چه نشسته اينجا؟ پسرش‍ مى گويد: براى گدايى از مردم.

شيخ مى گويد:

ببين فرزندم ! اين آدم به خاطر مبلغ اندك ، اين وقت شب از خواب و آسايش دست شسته و دست به سوى مردم دراز مى كند. آيا تو به اندازه او به وعده هاى خدا درباره شب زنده داران اعتماد ندارى كه مى فرمايد:

فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ/ هیچ کس نمی ‌داند چه پاداش های مهمّی که مایه روشنی چشم هاست برای آنها نهفته شده، این پاداش کارهائی است که انجام می‌ دادند!

فرزند جوانش از شنيدن اين جمله ، به شدت منقلب مى شود و در وجودش‍ تحولى پديد مى آيد، به طورى كه تا آخر عمر نماز شب او ترك نشد.

خوشا آنان که اله یارشان بی...به حمدو قل هواله کارشان بی...خوشاآنان که دائم در نمازند...بهشت جاودان بازارشان بی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز