داستان كوهستان
پسري همراه با پدرش در كوهستان پياده روي مي كردند كه ناگهان پسر به زمين مي خورد و آسيب مي بيند و نا خود آگاه فرياد مي زند: "آآآه ه ه ه ه"
با تعجب صداي تكرار را از جايي در كوهستان مي شنود. "آآآه ه ه ه ه"
با كنجكاوي، فرياد مي زند:"تو كي هستي؟"
صدا پاسخ می دهد:"تو كي هستي"
سپس با صداي بلند در كوهستان فرياد مي زند:" ستايشت مي كنم"
صدا پاسخ مي دهد:" ستايشت مي كنم"
به خاطر پاسخ عصباني مي شود و فرياد مي زند:"ترسو"
جواب را دريافت مي كند:"ترسو"
به پدرش نگاه مي كند و مي پرسد:" چه اتفاقي افتاده؟ "
پدر خنديد و گفت:" پسرم، گوش بده"
اين بار پدر فرياد مي زند: " تو قهرماني"
صدا پاسخ مي دهد : " تو قهرماني"
پسر شگفت زده مي شود، اما متوجه موضوع نمي شود
سپس پدر توضيح مي دهد: " مردم به اين پژواك مي گويند، اما اين همان زندگيست"
زندگي همان چيزي را كه انجام مي دهي يا مي گويي به تو بر مي گرداند
زندگي ما حقيقا بازتابي از اعمال ماست
اگر در دنيا عشق بيشتري مي خواهي، عشق بيشتري را در قلبت بيافرين
اگربدنبال قابليت بيشتري در گروهت هستي. قابليتت را بهبود ببخش
اين رابطه شامل همه چيز و همه ی جنبه هاي زندگي مي شود
زندگي هر چيزي را كه به آن داده اي به تو خواهد داد
زندگي تو يك اتفاق نيست، انعكاسي از وجود توست
نويسنده: نامشخص