حامله بودم دیگه تقریبا ماههای اخر بود و اردیبهشت بود و عجیب دلم گوجه سبز میخواست و تو شهر خودمون نبود ولی تو شهری که شوهرم کار میکرد دیگه میفروختن هرچی میگفتم بگیر میگف لازم نکرده برات خوب نیس. قبلش یکم خریده بود خورده بودم ولی بعد چن وقت دوباره هوس کرده بودم . تا زدو زایمانم زودرس شد و بچم بدنیا اومد فردا صبحش با یه دسته گل و دو کیلو گوجه سبز اومده بود بیمارستان 🤣
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂ای جان
اخی ....😂❤
😁😁😁😁😁😁
اخی عزیزم😍😍😍
اخییی،زایمان منم روز عاشورا بود بدون دست گل اومده بود همه حا بسته بودن
ای جان
😄
وایی چه خوبب😍
وای دلم گوجه سبز خواست.چیه امشب همه درمورد غذاوخوراکی تایپیک میزنن تایپیک قبلی هم هی قرمه سبزی قرمه سبزی میزدن😋😋😣😣😑😑😡😡🤦♀️
حس خوبی داشت تاپیکت
اوخی نگرانت شده بود.... من یادمه تو اون ازمایشی ک شربت شیرین میخورد زن باردار من با شوهرم ک رفتیم چون خونمون نزدیک بود هی رفتیم از دادم دوباره برگشتیم خونه تا سه بار دیگه دفعه اخر خیلی ضعف کردم ی فلافلی بود بوش عجب میپیچید من هر چی اصرار کردم شوهرم گفت ن.... ولی یکم جلوتر وایساد برام خرید خیییلی چسبید
تاپیکت حس خوبی داشت ممنون😂😂😂😂😂
چه جالب و رمانتیک 😍
من ویار نارنگی داشتم اون سال هم نارنگی فراووون بود شوهرهرشب دوسه کیلو نارنگی میخرید😂
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
