دیشب شوهرم رفته بود خونه دوستش تا صب بیدار بودن سه ظهر اومده خونه خوابیده تا یازده شب یازده داشت حاضر میشد باز بره گردش داشت لباس میپوشید دستشو اورد گفت بوس کنم اومدم دستشو هول بدم بگم تو بوس نمیکنی من بوس کنم ناخونم گیر کرد دستش خط افتاد با مشت کوبید تو سرم پاشد خطمو شکوند یعدش همش کتکم زد هولم داد جنس تیشرتم خوب بوود پاره نشد مگر ن تیکه تیکه میشد انقد محکم کشید گفت باید ازین به بعد ببندمت خونه مادرت حق نداره بیاد خونه بیاد میگم پاشو س*یکتیر بیرون گف خوشم نمیاد ازت دیگ باهات حال نمیکنم منم گفتم پس چرا موندم اینحا گف پاشو بچرو بده مامانم تو یه ساختمونیم بیا برو خونه ننت بچرو بردم دادم اومدم پسرم ۸ ماهشه مادر پدرم میگن نرو میگن بچرو بدون تو میخوایم چیکار