من دبستان که بودم کلاس دوم به چهارم جهش زدم یعنی کلاس سوم رو تو تابستون خوندم یه امتحان داذم رفتم کلاس چهارم و به تبع دوستایی که باهاشون کلاس دوم بودن میرفتن سوم و من دیگه پیششون نبودم بعد وارد ادمای بزرگتر شدم که اونا همه با هم دوست بودن من تازوه وارد کلاسشون شده بودم همیشه ی همیشه یاذمه من میرفتم پیش دوستای قبل جهشم میگفتن تو از پیش ما رفتی ما دیگه باهات دوست نیستیم میرفتم پیش بچه های جدید میگفتن تو تازه اومدی پیش ما باهات دوست نمیشیم همیشه منو مسخره میکردن اذیتم میکردن تا اول سال ششم هیچ دوستی نداشتم بعد سال ششم با یکی دوست شدم ولی اون همش بهم میگفت که به بقیه بچه ها نگو من باهات دوستم خجالت میکشید از اینکه با من دوسته بعد دیکه ششم تموم شد و من وارد متوسطه اول شدم اونجا چون کلا بچه های جدیدی بودن که منو نمیشناختن با همشون خوب بودم اون دو سال اول هی با ادمای اشتباه دوست شدم چون انتخاب دوست درست رو بلد نبودم ولی سال اخر متوسطه اول دیگه به بلوغ فکری رسیده بودم و بهترین دوستمو که هنوز باهاش دوستم و عین خواهرم میمونه رو باهاش دوست شدم
اجتماعی باش اخلاقیات اشتیاهی که داری رو درست کن ترجیح بده با هیچکی دوست نباشی تا اینکه با ادم اشتباه دوست باشی
اعتماد به نفس داشته باش❤️