خب سلام دوست جونااگه مایل باشیدخاطره ام روبگم.اول اینکه من توسن هفده سالگی ازدواج کردم.ازروزی که پریودشدم فقط یک باربرای خودم پری شدم بعدش دیگه هرچی منتظرموندم خبری نشداونموقع 11سالم بودهمیشه میترسیدم نکنه یه روزی ازدواج کنم ومادرنشم
خب
من داستان میبینم جیغ میکشم مث گلبهار نشی😂👋🏻
چندتادکتررفتم که نشون دادن پی سی اوشدیددارم.خلاصه بادارووامپول پری میشدم هرماه تااینکه گذشت ومن ازدواج کردم خیلی استرس داشتم که بچه دارنشم چون سن همسرمم پایین بودجلوگیری میکردیم تادوسال
خب ادامش
تااینکه تصمیم گرفتم به بارداری وکلی دوادرمون ودکتراگفتن شایدشوهرتم هم مشکلی داشته باشه اونروزی که میخواستم ببرمش برای ازمایش اسپرم منومنت میکردکه ابروم میره من نمیام
تااینکه بعدیکسال تلاش من بعدیک روزعقب انداختن موعدم بی بی زدم ومثبت شدخلاصه رفتم ازمایش دادم همه چی اکی بوداماتوهفته شش افتادم به خونریزی شدیدرفتم دکتر
دکترگفت پشت جفت خونه وخطرسقطت بالاس استراحت مطلق وشیاف کلی خداروصداکردم ومتوسل به اهل بیت تااینکه خونریزیم قطع شدوهفته ۸رفتم سونو
دکترکه سونوکردیک دفعه یک جیغ بلندکشیدکه وای دوقلوحامله ای که کلاازهم جدان ناهمسانن
خیلی خوشحال شدم اماوقتی اومدم خونه به همسرم گفتم ناراحت شدگفت دوقلوسخته چطورایندشون روتامیین کنیم ولی بعدچندروزبااین قضیه کناراومدهمه چیزداشت خوب پیش میرفت که
رفتم سونوی تعیین جنسیت همه چی اوکی بودشوهرم عاشق دختربودمیگفت اگه دختربشه پیشم یه هدیه داری دکترکه سونوکردگفت چی دوست داری گفتم یه پسریه دخترگفت مگه سفارش داده بودی دقیقاهمینه که میخوای
وقتی اومدم بیرون به شوهرم گفتم داشت بال درمیاورداون روزخیلی روزخوبی بودومن برای اولین بارتکونای عشقام رواحساس کرده بودم.امااین عشق خیلی دوام نداشت توهفته 22کیسه ابم پاره شدومن بعد1۸روزبچه هام روازدست دادم والان منتظرم که دوباره خدابهم یه نظری کنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
