خدالعنتش كنه حالم ازش بهم ميخوره بايه بچه يه ساله امروز از صبح بخدا خونه تكوني كردم تا شب شامم كه داداش نكبتش اينا اومدن يه دختر دارن دوتا كلوچه تو يخچال بود بعد شام الاوبلا گفت يكيشو بده به اين دختر منم عصباني شدم اما دادم تو خودم هي حرص خوردم دختريه نكبت كلا خونه رو كلوچه كرديعني كارد ميزدي خون نميومد خير نببينن الهي منم از حرص اونا رفتن دوباره اوردم جاروبرقي كشيدم گفتم حمال هست ديگه تميزكنه به من ميگه باز يكي اومد سنگ افتاد سرت😳😭😭😭