مامان بالای من داداش و زنداداشم و نوه پسریشون دوست دارن
مادرشوهرش اینا دخترشونودوس دارن
ولی امروز به یه جایی رسیدم بعد ۱۲سال
میگم کاش ناراحت نمی‌شدمچقد اوقات خودمو تلخ کردم
کاش در جا حرف دلمو میزدم
مثلاً جای تو بودم
میگفتم اوووو مامان شلوغش نکن دلمون خواست گرفتیم دور هم بخوریم
یا هوس شیرینی کردیم و از این حرفا
آبجیم میگه کلا 20 تومن دستشه
روز مزده
کارگاهشون دو روزه تعطیل شده
من دلم برای همسر خودم سوخت اما هیچکدوم حالیشون نبود ی شیرنی بود دیگ چیز خاصی نبود بخدا ارزششو نداشت چهره همسرمو دیدم دلم براش کباب شد
ههی اشکال نداره عزیزم میگذره ولی باخونوادت صحبت کن واقعاکارزشتی بوده!
اگه بگم پدرو مادرم بادمن چکار کردن که شاخ درمیاری
خدايا شكرت تك دخترم🙃🙃🙃
من هم با پررویی جواب مامان و بابامو میدم و به شدت از نامزدم طرفداری میکنم هم حرصم میخورم هم بغض میکنم و هم گررریه و داد و بیداد.
کل زندگیم سره همین تفاوت گذاشتن مامانوبابام سر نامزد های من و خاهرم نابود شده.
خوشبحال خاهرم بقرااان.
تف به شانس و روزگارمممم
وا چه زشت جا دست دردنکنشونه
زشته کارت بخدا یبارم ابوالفضل شیرینی خریده بود قبل اینکه امیر بیاد خاستگاریت بابا گفت کار بدی کردی گرفتی تازه اون موقع من بهش گفتم حتما بگیر بابا دست خالی بیای ناراحت میشه بعد بابا اینو گفت چیزی که تو داری فکر میکنی اونا اصلا فکر نمیکنن
حالا شوهرتو تنها نذار
برو پیشش بگو بخند تا از دلش در بیاد
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
23 ثانیه پیش
23 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
